دوست دارم نم نم بارون بباره .لباس گرم بپوشم و برم زیر بارون کمی قدم بزنم ,با خودم فکر کنم ,فکر های خوب ,سرمو بالابگیرم تا نم نم بارون صورتمو خیس کنه.دوست دارم فکر کنم به لحظه های خوب گذشته ام ,به روز هایی که عمیقا احساس خوشحالی کردم ,مثل اون روز توی پنج سالگیم که مامانم با یه عروسک خوشگل امد مهد کودک دنبالم ,یا مثل روزی که توی ۹ سالگی ,واسه جشن تکلیف آواز خوندم,لحظه ای که توی ۱۳ سالگی به خاطر شاگرد اول کلاس شدن,سر صف کادو گرفتم,و آن روز توی ۱۵ سالگی که یکی بی هوا خوشگل خانوم صدام کردو باعث شد ساعت ها خوشحال ترین ۱۵ ساله ی شهر باشم,یا توی ۱۸ سالگی ,روز فارغ التحصیلی از دبیرستان که حس میکردم دیگه خیلی بزرگ شدم  ,و  چند هفته پیش توی بیست سالگی که برای اولین بار دیدمش و تمام شب خوابم نبرد از هیجان از احساس خوب با او بودننم نم بارون ,تند تر ببار و مرا غرق همه ی خوشی های زندگیم کن ,غرق خوشبختی ,آرامش ,مهربانی و شادی,و  یادم بنداز که شاد ترین باشم حتی در معمولی ترین حالت ممکن .ببار بارون ,ببار آروم ,ببار بارون . .


          


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها